معنی فارسی inextricableness
C2پیچیدگی، در هم تنیدگی بهگونهای که جداسازی یا تفکیک آن ممکن نباشد.
The quality of being tightly woven together in such a way that separation is impossible.
- NOUN
example
معنی(example):
پیچیدگی مسئله باعث شد تا یافتن راهحلی دشوار باشد.
مثال:
The inextricableness of the problem made it difficult to find a solution.
معنی(example):
پیچیدگی آنها در نحوه کارکردنشان با هم بهصورت یکپارچه واضح بود.
مثال:
Their inextricableness was evident in how they worked together seamlessly.
معنی فارسی کلمه inextricableness
:
پیچیدگی، در هم تنیدگی بهگونهای که جداسازی یا تفکیک آن ممکن نباشد.