معنی فارسی infallid

B2

فرد یا مفهومی که از خطا یا اشتباه مصون نیست.

Capable of making mistakes or being wrong; not infallible.

example
معنی(example):

اصطلاح 'infallid' به ندرت در زبان مدرن استفاده می‌شود.

مثال:

The term 'infallid' is rarely used in modern language.

معنی(example):

دکترین‌های ناباوری توسط الهیدانان مورد بحث قرار می‌گیرند.

مثال:

Infallid doctrines are debated by theologians.

معنی فارسی کلمه infallid

: معنی infallid به فارسی

فرد یا مفهومی که از خطا یا اشتباه مصون نیست.