معنی فارسی infatuator

B1

شیفتگی‌کننده، کسی که دیگران را به شدت و ناگهانی جذب خود می‌کند.

A person who causes infatuation or intense feelings of love in others.

example
معنی(example):

او در میان همسالانش به عنوان یک شیفتگی‌کننده قلب شناخته می‌شد.

مثال:

He was known as a heart infatuator among his peers.

معنی(example):

شیفتگی‌کننده دوباره حمله کرد و همه را در مهمانی فریب داد.

مثال:

The infatuator struck again, charming everyone at the party.

معنی فارسی کلمه infatuator

: معنی infatuator به فارسی

شیفتگی‌کننده، کسی که دیگران را به شدت و ناگهانی جذب خود می‌کند.