معنی فارسی infectible

B1

قابل عفونی شدن، به معنای اینکه یک ارگانیزم می‌تواند توسط یک عامل عفونی آلوده شود.

Capable of being infected.

example
معنی(example):

برخی از ویروس‌ها توسط چندین نوع قابل عفونی هستند.

مثال:

Some viruses are infectible by multiple strains.

معنی(example):

سلول‌های قابل عفونی در طول درمان هدف قرار گرفتند.

مثال:

The infectible cells were targeted during the treatment.

معنی فارسی کلمه infectible

: معنی infectible به فارسی

قابل عفونی شدن، به معنای اینکه یک ارگانیزم می‌تواند توسط یک عامل عفونی آلوده شود.