معنی فارسی infelicitousness
C1وضعیتی که در آن چیزها نامناسب هستند یا موجب ناراحتی میشوند.
The quality of being inappropriate or causing unhappiness.
- NOUN
example
معنی(example):
نامناسب بودن اظهارات او واضح بود.
مثال:
The infelicitousness of his remarks was evident.
معنی(example):
نامناسب بودن میتواند تعاملات را ناراحتکننده کند.
مثال:
Infelicitousness can make interactions awkward.
معنی فارسی کلمه infelicitousness
:
وضعیتی که در آن چیزها نامناسب هستند یا موجب ناراحتی میشوند.