معنی فارسی infeudate

B1

طراحی یا ایجاد رقابت یا دشمنی بین دو یا چند گروه.

To establish or perpetuate a feud or long-term conflict.

example
معنی(example):

این دو خانواده اختلافات خود را در طول نسل‌ها ادامه دادند.

مثال:

The two families continued to infeudate their differences over the generations.

معنی(example):

به معنای ایجاد خصومت طولانی‌مدت است.

مثال:

To infeudate can mean to foster a long-standing rivalry.

معنی فارسی کلمه infeudate

: معنی infeudate به فارسی

طراحی یا ایجاد رقابت یا دشمنی بین دو یا چند گروه.