معنی فارسی infinitated
B1افراز شده، به معنای حالت بیپایانی که در آن محدودیتها و موانع از بین میروند.
The state of being in an infinite condition or realm.
- OTHER
example
معنی(example):
مفهوم افراز شده به حالت بیپایان را نشان میدهد.
مثال:
The concept of being infinitated implies an infinite state.
معنی(example):
از نظر فلسفی، او در افکارش احساس افراز شدگی میکرد.
مثال:
In a philosophical sense, he felt infinitated in his thoughts.
معنی فارسی کلمه infinitated
:
افراز شده، به معنای حالت بیپایانی که در آن محدودیتها و موانع از بین میروند.