معنی فارسی infixations

B1

فرایند یا قواعدی که در آن یک اینفیکس به یک کلمه اضافه شده و تغییراتی در آن ایجاد می‌کند.

The insertion of infixes into words and its effects.

noun
معنی(noun):

Word-formation involving an infix or infixes; adding an infix to a word.

معنی(noun):

(grammar) The state or quality of being infixed.

example
معنی(example):

اینفیکسات‌ها می‌توانند تغییراتی در تلفظ و معانی کلمات ایجاد کنند.

مثال:

Infixations can create variations in word pronunciations and meanings.

معنی(example):

او اینفیکسات‌ها را در کلاس زبان‌شناسی دانشگاه خود مطالعه کرد.

مثال:

He studied the infixations in his university linguistics class.

معنی فارسی کلمه infixations

: معنی infixations به فارسی

فرایند یا قواعدی که در آن یک اینفیکس به یک کلمه اضافه شده و تغییراتی در آن ایجاد می‌کند.