معنی فارسی inflamedly

B1

به طور آتشین و با احساس شدید، اشاره به نوعی ابراز احساسات شدید.

In a manner that expresses intense passion or emotion.

example
معنی(example):

او به طور آتشین درباره بی‌عدالتی‌هایی که با آن روبرو شده بود صحبت کرد.

مثال:

She spoke inflamedly about the injustices she faced.

معنی(example):

سخنرانی آتشین او احساسات تماشاگران را برانگیخت.

مثال:

His inflamedly passionate speech stirred the audience.

معنی فارسی کلمه inflamedly

: معنی inflamedly به فارسی

به طور آتشین و با احساس شدید، اشاره به نوعی ابراز احساسات شدید.