معنی فارسی inflammatorily
B2به شکلی که باعث تحریک و آتشزدن احساسات و واکنشهای شدید شود.
In a manner that provokes strong emotional responses or reactions.
- ADVERB
example
معنی(example):
او در بحث به صورت تحریکآمیز صحبت کرد.
مثال:
He spoke inflammatorily during the debate.
معنی(example):
نظرهای او به گونهای تحریکآمیز و تهاجمی طراحی شده بود.
مثال:
Her comments were meant to be inflammatorily provocative.
معنی فارسی کلمه inflammatorily
:به شکلی که باعث تحریک و آتشزدن احساسات و واکنشهای شدید شود.