معنی فارسی inflatedness

B2

حالت یا ویژگی بزرگ شدن یا اغراق در چیزی، به ویژه در قیمت یا تبلیغ.

The quality of being excessively increased or exaggerated.

example
معنی(example):

بزرگی قیمت‌ها همه را شگفت‌زده کرد.

مثال:

The inflatedness of the prices surprised everyone.

معنی(example):

بزرگی و اغراق‌گویی او در سخن گفتن، اعتبارش را کمتر کرد.

مثال:

His inflatedness in speech made him less credible.

معنی فارسی کلمه inflatedness

:

حالت یا ویژگی بزرگ شدن یا اغراق در چیزی، به ویژه در قیمت یا تبلیغ.