معنی فارسی infrangibleness
C1فراپذیری به کیفیتی اشاره دارد که به موجب آن چیزی نمیتواند شکسته شود.
The state or condition of being infrangible.
- NOUN
example
معنی(example):
فراپذیری قرارداد در بحث تأکید شد.
مثال:
The infrangibleness of the contract was emphasized in the discussion.
معنی(example):
استدلالهای او بر فراپذیری توافق تأکید داشت.
مثال:
Her arguments highlighted the infrangibleness of the agreement.
معنی فارسی کلمه infrangibleness
:فراپذیری به کیفیتی اشاره دارد که به موجب آن چیزی نمیتواند شکسته شود.