معنی فارسی infrasonic

B2

واژه‌ای که به امواج صوتی زیر ۲۰ هرتز اشاره دارد که انسان نمی‌تواند آنها را بشنود.

Relating to sound waves with frequencies below the lower limit of human audibility.

adjective
معنی(adjective):

(of sound waves, acoustics) Having frequencies below the human audible range

معنی(adjective):

(of a device) Generating or employing such sound waves

example
معنی(example):

امواج اینفراسونیک در زیر دامنه شنوایی انسان هستند.

مثال:

Infrasonic waves are below the range of human hearing.

معنی(example):

حیوانات می‌توانند فرکانس‌های اینفراسونیک را که انسان‌ها نمی‌توانند احساس کنند، تشخیص دهند.

مثال:

Animals can sense infrasonic frequencies that humans cannot.

معنی فارسی کلمه infrasonic

: معنی infrasonic به فارسی

واژه‌ای که به امواج صوتی زیر ۲۰ هرتز اشاره دارد که انسان نمی‌تواند آنها را بشنود.