معنی فارسی ingenerating

B1

غیر تولیدی کردن، فرایند ایجاد ایده‌هایی که به راحتی به وجود نمی‌آیند.

The act of not generating; deriving from innate understanding.

example
معنی(example):

فرایند غیر تولیدی ایده‌ها نیاز به تفکر عمیق دارد.

مثال:

The process of ingenerating ideas requires deep thought.

معنی(example):

غیر تولیدی کردن شهود می‌تواند به بینش‌های عمیق منجر شود.

مثال:

Ingenerating intuition can lead to profound insights.

معنی فارسی کلمه ingenerating

:

غیر تولیدی کردن، فرایند ایجاد ایده‌هایی که به راحتی به وجود نمی‌آیند.