معنی فارسی ingenerately
B1به طور غیر تولیدی، به نحوی که بدون تولید خاص ابراز میشود.
In a manner that is not generated or artificial.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور غیر تولیدی درباره ایدههایش صحبت کرد.
مثال:
She spoke ingenerately about her ideas.
معنی(example):
نویسنده به طور غیر تولیدی افکارش را ابراز کرد.
مثال:
The author ingenerately expressed his thoughts.
معنی فارسی کلمه ingenerately
:به طور غیر تولیدی، به نحوی که بدون تولید خاص ابراز میشود.