معنی فارسی ingenerated
B1غیر تولید شده، افکاری که به طور طبیعی یا بدون تولید خاص به وجود آمدهاند.
Not generated; existing inherently.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
افکار غیر تولیدی بیان کردنشان دشوار بود.
مثال:
The ingenerated thoughts were difficult to articulate.
معنی(example):
او بر احساسات غیر تولیدی ناشی از کودکیاش تمرکز کرد.
مثال:
He remained focused on the ingenerated emotions from his childhood.
معنی فارسی کلمه ingenerated
:غیر تولید شده، افکاری که به طور طبیعی یا بدون تولید خاص به وجود آمدهاند.