معنی فارسی inhaul
B2جمع کردن، اصطلاحی در ماهیگیری برای بازگرداندن تجهیزات یا صید به سمت کشتی.
To pull in or bring back fishing gear or catch.
- noun
noun
معنی(noun):
A rope used to haul in the clew of a sail, or a jib boom
example
معنی(example):
آنها پس از ماهیگیری، تورها را جمع خواهند کرد.
مثال:
They will inhaul the nets after fishing.
معنی(example):
بعد از صید، وقت جمع کردن است.
مثال:
After the catch, it’s time to inhaul.
معنی فارسی کلمه inhaul
:
جمع کردن، اصطلاحی در ماهیگیری برای بازگرداندن تجهیزات یا صید به سمت کشتی.