معنی فارسی inhomogeneity

B2

عدم یکنواختی یا ناهمگونی؛ به معنی وجود تفاوت یا تنوع در یک مجموعه.

The quality or state of being not uniform or lacking consistency.

example
معنی(example):

ناهمگونی در نمونه بر نتایج تأثیر گذاشت.

مثال:

The inhomogeneity in the sample affected the results.

معنی(example):

دانشمندان ناهمگونی در مواد را برای طراحی‌های بهتر مطالعه می‌کنند.

مثال:

Scientists study inhomogeneity in materials for better designs.

معنی فارسی کلمه inhomogeneity

:

عدم یکنواختی یا ناهمگونی؛ به معنی وجود تفاوت یا تنوع در یک مجموعه.