معنی فارسی inholding

B1

عمل نگه داشتن یا ذخیره‌سازی چیزی، به‌ویژه می‌تواند به دارایی‌ها یا اطلاعات اشاره داشته باشد.

The act of retaining or storing something, particularly in a safe manner.

example
معنی(example):

نگهداری داخلی به یک رویه رایج در بسیاری از سازمان‌ها تبدیل شده است.

مثال:

Inholding has become a common practice in many organizations.

معنی(example):

نگهداری دارایی‌ها می‌تواند آن‌ها را از نوسانات بازار محافظت کند.

مثال:

The inholding of assets can protect them from market fluctuations.

معنی فارسی کلمه inholding

:

عمل نگه داشتن یا ذخیره‌سازی چیزی، به‌ویژه می‌تواند به دارایی‌ها یا اطلاعات اشاره داشته باشد.