معنی فارسی inhumaneness
B2حالت یا ویژگی بودن غیرانسانی، نداشتن شفقت و رحمت.
The quality of being devoid of human compassion or kindness.
- NOUN
example
معنی(example):
غیرانسانی بودن شرایط زندان تکاندهنده بود.
مثال:
The inhumaneness of the prison conditions was shocking.
معنی(example):
او از غیرانسانی بودن رفتار با پناهندگان انتقاد کرد.
مثال:
He denounced the inhumaneness of the treatment of refugees.
معنی فارسی کلمه inhumaneness
:حالت یا ویژگی بودن غیرانسانی، نداشتن شفقت و رحمت.