معنی فارسی inhumanely
B1رفتار یا عملی که بوضوح به غیراخلاقی بودن و بیرحمی نسبت به دیگران اشاره دارد.
In a manner that is cruel and lacking compassion.
- ADVERB
example
معنی(example):
حیوان به طور غیرانسانی توسط اسیرانش رفتار شد.
مثال:
The animal was treated inhumanely by its captors.
معنی(example):
بسیاری از کارگران به طور غیرانسانی در برخی صنایع استثمار میشوند.
مثال:
Many workers are inhumanely exploited in certain industries.
معنی فارسی کلمه inhumanely
:رفتار یا عملی که بوضوح به غیراخلاقی بودن و بیرحمی نسبت به دیگران اشاره دارد.