معنی فارسی inhospitably

B1

به صورت غیرمهمان‌نواز، نامساعد و ناپسند برای مسافران.

In a manner that is unwelcoming or unfriendly, especially to guests.

example
معنی(example):

این منطقه در ماه‌های زمستان به طور بی‌مهمان‌نواز سرد است.

مثال:

The region is inhospitably cold during the winter months.

معنی(example):

آنها مهمانان را به طور بی‌مهمان‌نوازانه رفتار کردند و آنها را ناراحت کردند.

مثال:

They treated the guests inhospitably, making them uncomfortable.

معنی فارسی کلمه inhospitably

:

به صورت غیرمهمان‌نواز، نامساعد و ناپسند برای مسافران.