معنی فارسی inimaginable

C1

غیرقابل تصور، آنچه که نمی‌توان آن را تصور کرد یا به ذهن آورد.

Difficult or impossible to imagine.

example
معنی(example):

این ایده برای همه در اتاق غیرقابل تصور به نظر می‌رسید.

مثال:

The idea seemed unimaginable to everyone in the room.

معنی(example):

استعداد او در هنر واقعاً غیرقابل تصور بود.

مثال:

Her talent for art was truly unimaginable.

معنی فارسی کلمه inimaginable

:

غیرقابل تصور، آنچه که نمی‌توان آن را تصور کرد یا به ذهن آورد.