معنی فارسی innatural
B2غیرطبیعی، به حالتی اشاره دارد که با آنچه که معمول یا طبیعی است، مغایرت دارد.
Describing something that is unnatural or not in accordance with nature.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
رفتار غیرطبیعی حیوان نگرانیهایی را برای محققان ایجاد کرد.
مثال:
The innatural behavior of the animal raised concern among the researchers.
معنی(example):
واکنش او برای فردی در آن وضعیت غیرطبیعی تلقی شد.
مثال:
His reaction was considered innatural for someone in that situation.
معنی فارسی کلمه innatural
:
غیرطبیعی، به حالتی اشاره دارد که با آنچه که معمول یا طبیعی است، مغایرت دارد.