معنی فارسی innumerableness
B1وضعیتی که نشان میدهد چیزی به قدری زیاد است که نمیتوان آن را شمرد یا به آسانی محاسبه کرد.
The quality of being incapable of being counted or measured.
- NOUN
example
معنی(example):
عدم شمارش گزینهها تصمیمگیری را دشوار کرد.
مثال:
The innumerableness of options made the decision difficult.
معنی(example):
او درباره عدم شمارش ایدهها در ذهنش صحبت کرد.
مثال:
She talked about the innumerableness of ideas in her mind.
معنی فارسی کلمه innumerableness
:وضعیتی که نشان میدهد چیزی به قدری زیاد است که نمیتوان آن را شمرد یا به آسانی محاسبه کرد.