معنی فارسی innumerably
B1به صورتی که چیزی به قدری زیاد است که نمیتوان آن را شمرد یا محاسبه کرد.
In a way that cannot be counted or measured, excessively numerous.
- ADVERB
example
معنی(example):
ستارهها به طور بیشماری در آسمان پخش شده بودند.
مثال:
The stars were innumerably scattered across the sky.
معنی(example):
امکانات در ذهن او به طور بیشماری وسیع بود.
مثال:
The possibilities were innumerably vast in her mind.
معنی فارسی کلمه innumerably
:به صورتی که چیزی به قدری زیاد است که نمیتوان آن را شمرد یا محاسبه کرد.