معنی فارسی innutritive
B1دارای مواد مغذی کم یا بدون مواد مغذی که برای سلامتی ضروری هستند.
Having little or no nutritional value.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
با وجود خوشمزه بودن، دسر از نظر مواد مغذی کمبود داشت و انرژی کمی ارائه داد.
مثال:
Although tasty, the dessert was innutritive and provided little energy.
معنی(example):
برخی تنقلات ممکن است شیرین باشند اما از نظر مواد مغذی کمبود دارند.
مثال:
Some snacks may be sweet but innutritive, lacking essential elements.
معنی فارسی کلمه innutritive
:دارای مواد مغذی کم یا بدون مواد مغذی که برای سلامتی ضروری هستند.