معنی فارسی inorganically
B1به طور غیرآلی، به شیوهای اشاره دارد که در آن کربن وجود ندارد.
In a manner that involves inorganic substances or reactions.
- ADVERB
example
معنی(example):
مواد شیمیایی به صورت غیرآلی واکنش نشان دادند و ترکیبات جدیدی تشکیل دادند.
مثال:
The chemicals inorganically reacted to form new compounds.
معنی(example):
او به طور غیرآلی ترکیب خاک را تغییر داد.
مثال:
She inorganically altered the composition of the soil.
معنی فارسی کلمه inorganically
:
به طور غیرآلی، به شیوهای اشاره دارد که در آن کربن وجود ندارد.