معنی فارسی inorganization

B1

در زبان فارسی، غیرسازمان‌یافتگی به معنای عدم وجود ساختار یا نظم در یک وضعیت یا برنامه است.

The state of being disorganized; lack of structure.

example
معنی(example):

غیرسازمان‌یافتگی طرح موجب سردرگمی در میان تیم شد.

مثال:

The inorganization of the plan led to confusion among the team.

معنی(example):

غیرسازمان‌یافتگی می‌تواند در رویدادهای مهم منجر به هرج و مرج شود.

مثال:

Inorganization can often result in chaos during important events.

معنی فارسی کلمه inorganization

: معنی inorganization به فارسی

در زبان فارسی، غیرسازمان‌یافتگی به معنای عدم وجود ساختار یا نظم در یک وضعیت یا برنامه است.