معنی فارسی inorganized
B1در زبان فارسی، غیرسازمانیافته به معنای نداشتن سازمان و نظم در شهر یا برنامهای مشخص است.
Lacking organization or structure.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
رویکرد غیرسازمانیافته به پروژه موجب تأخیر شد.
مثال:
The inorganized approach to the project caused delays.
معنی(example):
میز غیرسازمانیافته او پیدا کردن اسناد مهم را دشوار کرده بود.
مثال:
Her inorganized desk made it hard to find important documents.
معنی فارسی کلمه inorganized
:در زبان فارسی، غیرسازمانیافته به معنای نداشتن سازمان و نظم در شهر یا برنامهای مشخص است.