معنی فارسی inquietation
B2ناراحتی به معنی حالت بیقراری و بینظمی ناشی از بلاتکلیفی یا تنش است.
The state of being anxious or restless.
- NOUN
example
معنی(example):
ناراحتی در جمعیت محسوس بود.
مثال:
The inquietation in the crowd was palpable.
معنی(example):
ناراحتی میتواند به سرعت در موقعیتهای تند و نامنظم گسترش یابد.
مثال:
Inquietation can spread quickly in chaotic situations.
معنی فارسی کلمه inquietation
:ناراحتی به معنی حالت بیقراری و بینظمی ناشی از بلاتکلیفی یا تنش است.