معنی فارسی inquieted
B1آرامش پیدا کردن به معنای از بین رفتن دردسرها و نگرانیها است.
To be calmed or soothed.
- VERB
example
معنی(example):
او سرانجام با موسیقی آرامشبخش آرام شد.
مثال:
She was finally inquieted by the calming music.
معنی(example):
او به دنبال راههایی بود تا پس از یک هفته پر استرس آرام شود.
مثال:
He looked for ways to be inquieted after the stressful week.
معنی فارسی کلمه inquieted
:آرامش پیدا کردن به معنای از بین رفتن دردسرها و نگرانیها است.