معنی فارسی inquisitiveness

B1

تمایل و اشتیاق به چشیدن، یادگیری و دانستن اطلاعات جدید.

A desire to learn or know about things; curiosity

example
معنی(example):

کنجکاوی او ویژگی‌ای بود که همه به آن احترام می‌گذاشتند.

مثال:

Her inquisitiveness was a trait that everyone admired.

معنی(example):

کنجکاوی می‌تواند به کشفیات بزرگی منجر شود.

مثال:

Inquisitiveness can lead to great discoveries.

معنی فارسی کلمه inquisitiveness

:

تمایل و اشتیاق به چشیدن، یادگیری و دانستن اطلاعات جدید.