معنی فارسی insalubriously
B2به معنای ناسالم یا مضر برای سلامتی.
In an unhealthy or harmful manner.
- ADVERB
example
معنی(example):
آنها به طور ناسالمی در شهر شلوغ زندگی میکردند.
مثال:
They lived insalubriously in the crowded city.
معنی(example):
آشپزخانهای که به طور ناسالم نگهداری میشد، حشراتی را جذب میکرد.
مثال:
The insalubriously kept kitchen attracted pests.
معنی فارسی کلمه insalubriously
:
به معنای ناسالم یا مضر برای سلامتی.