معنی فارسی insalubrity

B2

ناسالم بودن به کیفیتی اطلاق می‌شود که مفید برای سلامتی نیست.

The state or condition of being unwholesome or unhealthy.

example
معنی(example):

ناسالم بودن غذایی که در آن رستوران سرو می‌شود نگران‌کننده است.

مثال:

The insalubrity of the food served at that restaurant is concerning.

معنی(example):

ناسالم بودن منبع آب منجر به یک بحران بهداشت عمومی شد.

مثال:

The insalubrity of the water supply led to a public health crisis.

معنی فارسی کلمه insalubrity

: معنی insalubrity به فارسی

ناسالم بودن به کیفیتی اطلاق می‌شود که مفید برای سلامتی نیست.