معنی فارسی insaniate

B1

بی‌خود کردن، به فرایندی اطلاق می‌شود که فرد را از عقل و منطق خارج می‌کند.

To make insane; to drive to madness.

example
معنی(example):

عملکردهای او به نظر می‌رسد که بافت جامعه را به بی‌خودی دچار می‌کند.

مثال:

His actions seem to insaniate the very fabric of society.

معنی(example):

بی‌خود کردن یعنی فرد را به سمت رفتارهای غیرعقلانی سوق دادن.

مثال:

To insaniate is to drive one towards irrational behavior.

معنی فارسی کلمه insaniate

: معنی insaniate به فارسی

بی‌خود کردن، به فرایندی اطلاق می‌شود که فرد را از عقل و منطق خارج می‌کند.