معنی فارسی insanitation

B1

وضعیتی که در آن بهداشت رعایت نمی‌شود، عدم سلامتی.

The condition of being unsanitary; lack of cleanliness.

example
معنی(example):

غیر بهداشتی بودن منطقه باعث نگرانی‌های بهداشتی در میان ساکنان شد.

مثال:

The insanitation of the area led to health concerns among residents.

معنی(example):

رفع غیر بهداشتی بودن برای سلامت عمومی بسیار حیاتی است.

مثال:

Addressing insanitation is crucial for overall public health.

معنی فارسی کلمه insanitation

: معنی insanitation به فارسی

وضعیتی که در آن بهداشت رعایت نمی‌شود، عدم سلامتی.