معنی فارسی inscribable
B1قابل حکاکی، به معنای اینکه میتوان روی آن نوشت یا حک کرد.
Able to be inscribed; suitable for engraving or writing.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
سطح سنگ قابلیت حکاکی متون باستانی را داشت.
مثال:
The surface of the stone was inscribable with ancient texts.
معنی(example):
این لوح قابل حکاکی است و آن را برای حکاکی مناسب میکند.
مثال:
This tablet is inscribable, making it perfect for engraving.
معنی فارسی کلمه inscribable
:
قابل حکاکی، به معنای اینکه میتوان روی آن نوشت یا حک کرد.