معنی فارسی inscriptible

B1

قابل حکاکی، به ویژگی یا خاصیتی اطلاق می‌شود که امکان نوشتن یا حکاکی بر روی آن وجود داشته باشد.

Capable of being inscribed or capable of having inscriptions made on it.

example
معنی(example):

این سطح به راحتی حکاکی می‌شود و برای پروژه ایده‌آل است.

مثال:

This surface is inscriptible, making it perfect for the project.

معنی(example):

تنها مواد خاصی به راحتی حکاکی می‌شوند بدون نیاز به درمان اضافی.

مثال:

Only certain materials are inscriptible without additional treatment.

معنی فارسی کلمه inscriptible

: معنی inscriptible به فارسی

قابل حکاکی، به ویژگی یا خاصیتی اطلاق می‌شود که امکان نوشتن یا حکاکی بر روی آن وجود داشته باشد.