معنی فارسی inscriptional
B1حکاکی، مربوط به نوشتارها و نشانههای حک شده بر روی اشیاء است.
Pertaining to inscriptions or the practice of inscribing.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
سبک حکاکی الهام گرفته از تمدنهای باستانی بود.
مثال:
The inscriptional style was inspired by ancient civilizations.
معنی(example):
تحقیقات ما بر روی آثار حکاکی شده از این منطقه متمرکز بود.
مثال:
Our research focused on inscriptional artifacts from the region.
معنی فارسی کلمه inscriptional
:
حکاکی، مربوط به نوشتارها و نشانههای حک شده بر روی اشیاء است.