معنی فارسی inscriptionist
B1نقشنگار، شخصی که کار سند نویسی یا حکاکی را انجام میدهد.
A person who engraves inscriptions.
- NOUN
example
معنی(example):
نقشنگار با دقت پیام را بر روی سنگ حک کرد.
مثال:
The inscriptionist carefully carved the message into the stone.
معنی(example):
به عنوان یک نقشنگار، او در ساخت تابلوی یادبود تخصص داشت.
مثال:
As an inscriptionist, he specialized in creating memorial plaques.
معنی فارسی کلمه inscriptionist
:
نقشنگار، شخصی که کار سند نویسی یا حکاکی را انجام میدهد.
