معنی فارسی inscriptionless
B1بدون حکاکی، اشاره به اشیاء یا متونی که هیچ گونه علامت یا نوشتاری بر روی آنها نیست.
Having no inscriptions or markings.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این اثر هنری بدون حکاکی بود و بنابراین دشوار بود که تاریخ آن را تعیین کنیم.
مثال:
The artifact was inscriptionless and thus hard to date.
معنی(example):
دفتر خاطرات او برای سالها بدون حکاکی باقی ماند.
مثال:
Her journal remained inscriptionless for many years.
معنی فارسی کلمه inscriptionless
:
بدون حکاکی، اشاره به اشیاء یا متونی که هیچ گونه علامت یا نوشتاری بر روی آنها نیست.