معنی فارسی inscriptive
B1حکاکی شده، اشاره به سبک یا ویژگیهای طراحی که شامل نوشتن یا حکاکی است.
Relating to or characterized by inscriptions.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
جزئیات حکاکی شده ارزش بیشتری به عتیقه داد.
مثال:
The inscriptive details added value to the antique.
معنی(example):
سبک حکاکی شده او باعث شد که اثر هنری متمایز شود.
مثال:
His inscriptive style made the art piece stand out.
معنی فارسی کلمه inscriptive
:
حکاکی شده، اشاره به سبک یا ویژگیهای طراحی که شامل نوشتن یا حکاکی است.