معنی فارسی insobriety
B1بیسماعی به وضعیت عدم هوشیاری و حاکمیت بر خود اشاره دارد.
The state of being intoxicated or unable to think clearly.
- noun
noun
معنی(noun):
The state of being drunk; a lack of sobriety.
example
معنی(example):
بیسماعی او به تصمیمات ضعیفی منجر شد.
مثال:
His insobriety led to poor decisions.
معنی(example):
بیسماعی میتواند بر سلامتی فرد تأثیر بگذارد.
مثال:
Insobriety can affect one's health.
معنی فارسی کلمه insobriety
:
بیسماعی به وضعیت عدم هوشیاری و حاکمیت بر خود اشاره دارد.