معنی فارسی insomnias
B2وضعیتی است که فرد قادر به خوابیدن نمیباشد و معمولاً با مشکلات خوابیش مرتبط است.
The condition of being unable to sleep; lack of sleep.
- NOUN
example
معنی(example):
بسیاری از مردم از بیخوابیهایی رنج میبرند که زندگیشان را مختل میکند.
مثال:
Many people suffer from insomnias that disrupt their lives.
معنی(example):
بیخوابیهای مزمن میتوانند به مشکلات جدی سلامتی در طول زمان منجر شوند.
مثال:
Chronic insomnias can lead to serious health issues over time.
معنی فارسی کلمه insomnias
:
وضعیتی است که فرد قادر به خوابیدن نمیباشد و معمولاً با مشکلات خوابیش مرتبط است.