معنی فارسی insphering
B1فرآیند درونسپاری، اشاره به عمل درونسپاری ایدهها و نظریات به شکلی سازمانیافته.
The act of encapsulating or organizing ideas in a systematic manner.
- VERB
example
معنی(example):
درونسپاری نظریههای پیچیده میتواند درک را ساده کند.
مثال:
Insphering complex theories can simplify understanding.
معنی(example):
درونسپاری مفاهیم نیاز به خلاقیت دارد.
مثال:
The insphering of concepts requires creativity.
معنی فارسی کلمه insphering
:
فرآیند درونسپاری، اشاره به عمل درونسپاری ایدهها و نظریات به شکلی سازمانیافته.