معنی فارسی inspissator

B2

متراکم‌کننده، دستگاهی که برای غلیظ کردن مایعات استفاده می‌شود.

A device used to thicken or concentrate liquids.

noun
معنی(noun):

An apparatus for evaporating liquids; an evaporator

example
معنی(example):

اجاق متراکم‌کننده برای غلیظ کردن محلول استفاده می‌شود.

مثال:

The inspissator is used to concentrate the solution.

معنی(example):

ما به یک متراکم‌کننده برای این فرآیند نیاز داریم.

مثال:

We need an inspissator for this process.

معنی فارسی کلمه inspissator

: معنی inspissator به فارسی

متراکم‌کننده، دستگاهی که برای غلیظ کردن مایعات استفاده می‌شود.