معنی فارسی instantial

B1

فوری، مربوط به لحظه‌ای خاص و آنی که در آن زمان یا مکان مشخصی اتفاق می‌افتد.

Relating to or occurring at a specific instant or moment.

example
معنی(example):

اثرهای فوری تصمیم بلافاصله مشخص بود.

مثال:

The instantial effects of the decision were immediately evident.

معنی(example):

در ریاضیات، ما بر روی مورد فوری تمرکز می‌کنیم تا محاسبات خود را ساده کنیم.

مثال:

In mathematics, we focus on the instantial case to simplify our calculations.

معنی فارسی کلمه instantial

:

فوری، مربوط به لحظه‌ای خاص و آنی که در آن زمان یا مکان مشخصی اتفاق می‌افتد.