معنی فارسی instantiation

B2

ایجاد یک نمونه از یک چیز نظری یا مدل، به ویژه در برنامه‌نویسی.

The act of creating an instance of something, especially in programming.

example
معنی(example):

ایجاد نمونه‌ای از برنامه نیاز به چند مرحله داشت.

مثال:

The instantiation of the program required several steps.

معنی(example):

در علوم کامپیوتر، ایجاد نمونه شامل ساختن یک شی از یک کلاس است.

مثال:

In computer science, instantiation involves creating an object from a class.

معنی فارسی کلمه instantiation

:

ایجاد یک نمونه از یک چیز نظری یا مدل، به ویژه در برنامه‌نویسی.