معنی فارسی instarred
B1بازی کردن یا به تصویر کشیدن هنرپیشهای مشهور در یک تولید هنری.
To have starred in a performance, film, or any entertainment production.
- VERB
example
معنی(example):
این فیلم با بازیگران معروف هالیوود بازی شده است.
مثال:
The movie was instarred with famous actors from Hollywood.
معنی(example):
این نمایش توسط چند هنرمند معروف بازی شده است.
مثال:
The play was instarred by several renowned artists.
معنی فارسی کلمه instarred
:بازی کردن یا به تصویر کشیدن هنرپیشهای مشهور در یک تولید هنری.